پسر زمستونی

یه سلام دوباره

  س مثل سلام ع مثل علیک!!!!! خیلی خیلی دیر اومدم واسه آپ کردن، ببخشید گل پسر. اون موقع که تصمیم به نوشتن این وبلاگ گرفتم 6 سال داشتی و الان هشت سال و ... یا دقیق ترش با توجه به تاریخ شمار بالای صفحه شما الآن هشت سال و هشت ماه دو روز و سه ساعت و سی پنج دقیقه  سن داری تو این موقع که من دارم ای مطالب و می نویسم شما داری خواب هفت پادشاه و می بینی.شب از نیمه گذشته گرچه تو ایام تابستون ساعت خواب همه مون به هم ریخته و شبا تا یک بیداریم اما به هر حال چیزی از تابستون باقی نمونده و کم کم باید محیا بشیم واسه فصل پاییز فصلی که روز روز اون را با امید فرا رسیدن دوباره ی زادروزت سپری خواهیم کرد گویی این فصل مژده آمدنت را به ما می دهد . ...
30 مرداد 1392

تولد تولد تولدم مبارک

سلام بعد از چند روز اومدم تا خاطرات جشن تولد امسال تو رو بنويسم . جشن تولّدی که چند روزی زودتر گرفتيم آخه عزيزم تولد امسالت مصادف با دهه ی اول ماه محرم بود .                            مهدی جون تو يه روز برفی زمستونی به دنيا اومد . اون روز تازه نه (9) روز از زمستون گذشته بود.تاريخ تولدش 1383/10/9 که امسال 1389/9/14 تولد گرفتيم.                  مهمونی خودمونی بود که 4تا از همسايه ها رو دعوت کرديم و زحمت دعوت دايی علی رو خو...
15 آذر 1389
1